قم نیوز: امروز فانوس خیمیه حسین(ع) با سمفونی معرفت در دستگاه وفاداری و ادب، روشن شده است و کائنات غرق در شور و سرومیلاد علمدار کربلا، نفس میکشند.
به مناسبت میلاد علمدار کربلا
فانوس خیمه حسین(ع) خوش آمدی
12 خرداد 1393 ساعت 10:20
قم نیوز: امروز فانوس خیمیه حسین(ع) با سمفونی معرفت در دستگاه وفاداری و ادب، روشن شده است و کائنات غرق در شور و سرومیلاد علمدار کربلا، نفس میکشند.
به گزارش قم نیوز، امروز در هفت آسمان و هستی هلهله ای عظیم برپا است و فرشتگان با رفت و آمد در آسمانها، فضا را به شمیم دل انگیز یاس آغشته کردهاند، انگار از بال ملائک عطر یاس بر سر کائنات میبارد که این چنین سرمست و شاد لبخند میزنند.
انگار امروز هفت آسمان را به زمین سنجاق کردهاند که همه جای گیتی غرق نور و سرور شده است، شاید انفجار نوری در قلب هستی رخ داده است که فرشتگان دف زنان و هلهله کنان بر سرِ زمینیان سبد سبد نقلِ شادی میریزند و به خدا آمدن مولودی از نور را تبریک می گویند.
آسمان معطر از حضور شاد ملائک الهی است که چرخ زنان گهواره زمردین نوزاد بهشتی را به هم نشان میدهند، اصلاً امروز فرشتهها دو بال در حریری از ابر بهشتی را در آسمان میچرخانند و برای دلگرمیام کلثوم به امیر خوبیها عرضه میکنند تا نگران دستهای بریده فرزندش در ظهر دلگیر عاشورا نباشد.
انگار امروز برای نخستین بار ماه در آسمان مدینه طلوع میکند و مهتاب فروزان از شرم چشمان یاس هاشمی؛ رخ در نقاب میکشد، انگار امروز فانوس خیمیه حسین(ع) با سمفونی معرفت در دستگاه وفاداری و ادب، روشن شده است که کائنات غرق در شور و سرورند.
نسیم دلنواز اذان همراه با عطر اقامه بر روح خدایی عباس(ع) طنین انداز شد و شیرمردترین مردمیدان جهاد نامگذاری شد،تا دنیا برای همیشه ادب، مردانی و وفاداری را وامدار مردانگیاش باشد.
اصلاً نوشتن از مهتاب هاشمیان جسارت میخواهد؛ جسارتی که حتی در وجود صاحب قلمترین شاعران و نویسندگان تاریخ به قدر ذره ای یافت نمیشود،عباس(ع) آمد تا مرکز ثقل شود، آمد تا مرکز ثقل وفاداری عالم و پاکی جهانیان شود.
حضرت خوش سیما! در برابر کرامت و باب الحوائجی تو باید خاموش ماند، که قلم را یارای نگارش نیست، اصلاً حضرت احساس، نام مقدست را روی خط آسمانِ بینگین مینویسم تا درخشندهترین فیروزه آسمان باشی.
چگونه میشود از مردی نوشت که سخاوت دستهایش درخشش آفتاب را شرمنده میکند؛ اصلاً نوشتن درباره دلیر مردی که پناه قامت خمیده خواهر است، سخت و دشوارترین نوشته هر نویسنده چیره دست است.
حکایت ادب سقا، ادب شاه؛ حکایت همان وعده آب و شرافت ماندگار در تارک تاریخ است، حکایت التماس مشکهای خشکیده و لبان آفتاب سوخته دخترکان تشنه در کویر، به راستی در وصف حضرت سقا که هستی وامدار نگاه نافذش است چه میتوان نوشت، چه میتوان گفت؟
ای مطلع غزلهای امیدوار روزگار؛ شاه بیت تمام غزلهای عاشقانه آفرینش، ای باب الحوائج هستی!با آمدن تو تمام اسطورههای عالم رنگ باختند و قوت بازوانت همراه با قامت رشیدت مُهر افتخار تاریخ شد تا دیگر کسی نتواند ادعایی بر وفاداری، ادب، شجاعت و مردانگی داشته باشد.
ساقی مشکهای پاره ظهر سرخ عاشورا!با آمدن تو بود که مشکهای گدایی یکی یکی بر حریم واژههای خسته، روضه عطش خوانند تا از نام مسیحاییات تبرک بجویند و برای لحظه ای در طواف عطر یاست آرام گیرند.
امیر خوبیها مظهر غیرت!رَدِ قدمهای مبارکت ۱۴۰۰ سال است که بر قلب تاریخ خود نمایی میکند و بیش از ۱۰۰۰ سال است که حاجتمندان کویت کشکول نیاز به دست گرفته و کوچه به کوچه از دستان با کرامتت پیالههای اجابت را جرعه جرعه مینوشند و زمزمه میکنند که سیراب دستان قدرت مند تو هستند.
شاه بیت غزل شجاعت، حضرت خوش سیما، امیر یاسهای با احساس، عباس جانباز میدان نبرد میلادت مبارک....
یادداشت: زهرا رئیسی
انتهای پیام/126
کد مطلب: 24057