قم نیوز: در ایران آینده با این روند پیشرفت تکنولوژی خبری از حریم خصوصی نخواهد بود؛ لازم است قبل از ورود به یک فضای مجازی و یا خرید یک وسیله فرهنگ استفاده از آن را یاد بگیریم. البته نه از آن ور آبیها بلکه از فرهنگ گذشته خودمان و الا برای حفظ حریم خصوصی، آیندگان ما باید به مریخ بدون اینترنت سفر کنند.
به گزارش قم نیوز در ایران آینده با این روند پیشرفت تکنولوژی خبری از حریم خصوصی نخواهد بود. لازم است قبل از ورود به یک فضای مجازی و یا خرید یک وسیله فرهنگ استفاده از آن را یاد بگیریم. البته نه از آن ور آبیها بلکه از فرهنگ گذشته خودمان و الا برای حفظ حریم خصوصی، آیندگان ما باید به مریخ بدون اینترنت سفر کنند.
روزی روزگاری در ایران قدیم، برای ورود به یک خانه باید از کلون زنانه و مردانه استفاده میکردی برای در زدن. اگر یک خانم درب یک خانه را میزد خانم خانه در را باز میکرد و اگر یک مرد کلون مردانه را به صدا در میآورد مرد خانه پشت در میآمد. اینجوری هم خانم یک خانه با نامحرم رو در رو نمیشد و هم خانمی اگر پشت درب خانه ای بود مجبور نبود با مرد آن خانه هم کلام شود. تا قبل از پهلوی پوششی با برقع سفید مرسوم بود و چادر قجری پوششی بود که نه باد آن را از سر میانداخت و نه وسایل و بچه مانع حفظ حجاب یک خانم میشد.
ورودی خانهها یک دالان کوچک مسقفی بود که شخص به محض ورود به دلیل عبور از روشنایی به تاریکی مردمکهای چشمش تا به تاریکی عادت کند، اگر خانم خانه بدون حجاب لازم در حیاط خانه بود میتوانست از این فرصتی که مردمک چشم مرد غریبه به او میداد حجابش را کامل کند. اندرونی و بیرونی هم جای خود را داشت. با این حال رابطه همسایهها صمیمی و به اصطلاح خانه یکی بودند با هم. نداشتههای یک خانه را خانه همسایهها تأمین میکرد. در عروسی و عزا در کنار هم بودند و کمک حال یکدیگر. برای همین هم همیشه میگفتند: همسایه از فامیل به آدم نزدیک تر است.
در ایران قدیم دوربین و عکس و آلبوم در خانهها نبود. کم کم تکنولوژی از راه رسید و با خود دوربین عکاسی آورد و اینگونه بود که دوربین عکاسی به جمع وسایل لازم یک خانواده و در نتیجه آلبوم عکس به صندوقچه خانواده ایرانی اضافه شد. آلبوم یک شیء محترم و غیر قابل دسترسی بود. حتی فرزندان بدون اذن پدر و مادر حق سیر در تاریخ گذشته خانواده را نداشتند. عکسهای آلبوم موضوعات مشترکی داشت در همه خانهها. عکس عروسی پدر و مادر که اغلب نمیشد آمار دقیق حاضرین را در بعضی از عکسها حساب کرد، بعضی بچههای تخس و پسرهای کچل فامیل پای ثابت همه عکسها بودند. عکس سیزده بدر با حضور اقوام و همسایهها. سفر خانوادگی به مشهد و عکس پدر یا پسر بزرگ خانواده به همراه دوستش در میدان آزادی.
آن روزها مد بود هر کسی پایش به تهران میرسید اول یک عکس فوری به یادگار با آزادی میگرفت. آلبومها هم به زنانه و مردانه تقسیم میشدند. مردها میدانستند که نباید آلبوم عروسی و مهمانیهای خانوادگی را ببینند و به دیدن آلبوم پدر خانواده بسنده میکردند. از عکس سربازی گرفته تا همان عکس میدان آزادی. دیدن آلبومها هم آدابی داشت. توی مهمانیها صاحب خانه با احترام میآورد و میگذاشت کنار دست مهمان و تورق این آلبوم تفریحی بود در جمعهای فامیلی و خانوادگی.
اگر میزبانی آلبوم را برای میهمانی نمیآورد، یا با آن مهمان رودربایسی داشت یا از او خوشش نمیآمد. بماند که مهمان عزیزی هم که آلبوم در اختیارش قرار میگرفت صاحب خانه چهار چشمی مواظب بود تا عکسی از آن کم نشود و گاه در ملاقاتهای بعدی سراغ یکی از عکسهای مفقود شده را به صراحت یا در لفافه از میهمان میگرفت. (یعنی فهمیدم تو بردی خودت بیار بذار سر جاش).
بعدها که فیلم برداری شد جزء لاینفک عروسیها. فیلمبردار خانم میدانست در مجلس زنانه از همه مجلس نباید فیلم بگیرد. با این حال بعضی خانمها این را به فیلمبردار گوشزد میکردند تا گوشی دستش بیاید. در مرحله عکس گرفتن هم به ترتیب از خانم بزرگ فامیل گرفته تا کوچکترها برای عکس یادگاری با عروس و داماد دعوت میشدند.
حالا در ایران جدید خانهها و همسایهها و عکسها جور دیگری شدهاند خانهها تنگ و به هم نزدیک شده. هر خانه با دو سه خانه دیگر دیواری مشترک دارد و از عایق صوتی در آپارتمانهای پیمانکار ساخت خبری نیست. دهها خانواده در یک مجتمع زندگی میکنند و اگر اتفاقی یکدیگر را در راه پله و آسانسور ببیند فکر میکنند برای یکی از واحدها مهمان آمده و اگر این دیدار تکرار شود، کاشف به عمل میآید این توفیق دیدار چند باره به دلیل همسایه یک بلوک بودن است و الا مهمانی سالی یک بار آن هم نوروز، نه هفته ای چند بار و این نتیجه نه در گپ و گفت همسایگی بلکه در همان چند بار دیدن بی کلام حاصل میشود.
توی عروسیها دیگر نیازی به تذکر به فیلمبردار نیست، همه خود یک پا عکاس و فیلمبردار شدهاند. مجلس بیشتر شبیه یک نشست خبری است و هر آن ممکن است کسی در کنجی مشغول گرفتن سلفی از خود و بالتبع با شما باشد. نیازی هم به اجازه ندارد. او دارد از خودش سلفی میگیرد. قبل از شروع مراسم فامیلهای نزدیک از راه رسیدهاند و هر کدام گوشه ای مشغول گرفتن عکس یادگاری هستند. میز بغلی دارد از نخستین تمرین حرکات موزون کودکش فیلمبرداری میکند. آن یکی با لایو استوری اینستاگرام در حال مخابره خبر حضورش در یک مهمانی یهویی است. دخترخاله عروس که هنوز چسب روی بینیاش را برنداشته هم هر دقیقه یک استوری میگذارد تا مخاطب خاصش از احوالات حال حاضر او با خبر باشد. هنوز مهمانها به صرف شام نرفته فیلمی از لحظه ورود عروس و داماد به سالن به همه آنها که دعوت نبودند ارسال میشود. خواهر بزرگ داماد هم با موهای شینیون و آرایشی غلیظ تر از عروس، همه حواسش را جمع کرده تا عکسی یا فیلمی از مجلس عروسی برادرش بیرون نرود.
فردای عروسی پیج داماد پر است از عکسهای عروس و داماد و با یک دور در صفحات مجازی میتوان آلبوم تمام تصاویر میهمانی شب گذشته را تماشا کرد.
بقیه مراسمها و میهمانیها همین وضعیت را دارد. رفته ای عزاداری و گوشه ای پیدا کرده ای برای خلوت خودت تا دل سیر و به دور از چشم همه گریه کنی. تازه اینجا میشوی سوژه عکاسی چندین شهروند. هر چند با همسایهها و بیش از نیمی از اقوام دیگر ارتباط نداری ولی میدانی آن خانم دانشجوی معماری در شهر مجاور، قرار است به زودی صاحب فرزند شود.
پزشکی که سر خیابان مطب دارد، امروز ناهار چه خورده است. همسایه عمه اینها هم سرویس آشپزخانهشان را عوض کردهاند. درست مثل آن خانم هنرمند در ترکیه که بافتهای زیبایی میبافد. اصلاً برای همین است که تمایلی به مهمانی رفتن نداری. میتوانی روی مبل روبروی تلویزیون دراز بکشی و آلبوم همه آدمها را ببینی و هر کدام را خواستی به حافظه گوشی بسپاری و یا با دوستان پیگیرت در شبکههای ارتباطی به اشتراک بگذاری.
در ایران آینده با این روند پیشرفت تکنولوژی خبری از حریم خصوصی نخواهد بود. لازم است قبل از ورود به یک فضای مجازی و یا خرید یک وسیله فرهنگ استفاده از آن را یاد بگیریم. البته نه از آن ور آبیها بلکه از فرهنگ گذشته خودمان و الا برای حفظ حریم خصوصی، آیندگان ما باید به مریخ بدون اینترنت سفر کنند.
انتهای پیام/136