يکشنبه ۱ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۰۲:۲۳
کد مطلب : 34525
منبع : خبرگزاری شبستان
ویژگی های خوانشِ تازه ی نمایشنامه «مصاحبه» در گفت و گو با رضا دادویی؛

«تبلیغات» ضعف بزرگ تئاتر ایران/ یک «مصاحبه» متفاوت ببینید

قم نيوز : قم نگار: کارگردان نمایش «کشتن گربه بابا فونتن یا دیگه منو صدا نزن مادر» معتقد است که خوانشِ متفاوتی از این دو اپیزود نمایشنامه «مصاحبه» داشته است. متنی که اجراهای مختلف آن در طی دو دهه گذشته نشان از اقبال تئاتری ها به این نوشته رحمانیان دارد.
«تبلیغات» ضعف بزرگ تئاتر ایران/ یک «مصاحبه» متفاوت ببینید
به گزارش قم نگار، رضا دادویی فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه سوره است. لیسانس خود را در رشته کارگردانی سینما گرفته و در سالهای گذشته علاوه بر اجرای نمایش های مختلف، مدیریت تئاتر را با سمت ریاست شورای ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی و مشاور هنرهای اجرایی بنیاد رودکی تجربه کرده است.

رییس سابق شورای ارزشیابی و نظارت که این روزها مشغول اجرای نمایشنامه ای از محمد رحمانیان است، اثری را برای اجرا در تئاتر باران انتخاب کرده که پیش از این و به دلیل ویژگی های خاص، بارها به روی صحنه رفته است.

«کشتن گربه بابا فونتن» و «دیگر مرا صدا نزن مادر» دو اپیزود نمایشنامه مصاحبه هستند که ماجرای دو قتل در جریان انقلاب الجزایر را روایت می کنند. داستان دو جوان به نام های نعیم و صفیه که یکی دختری فرانسوی به نام مونیک را کشته و دیگری مادرش را.

با دادویی درباره تفاوت های اجرایی اثرش نسبت به اجراهای پیشین و شرایط کار در تماشاخانه های خصوصی گفت و گو کردیم.

* چرا «مصاحبه» را برای اجرا انتخاب کردید؟
چون مصاحبه از نمایشنامه های خیلی خوب بعد از انقلاب است و همیشه جای کار دارد. از آن دست نمایشنامه ها که به نسبت موقعیت و زمان موجود جامعه می شود با نگاهی تازه به آن بازگشت. وقتی نمایشنامه را دوباره خواندم احساس کردم موضوعاتی مطرح می کند که برای مخاطبِ امروز هم حرف هایی برای گفتن دارد.

* به جای عنوان مصاحبه، از ترکیب اسامی دو اپیزودِ متن استفاده کرده اید، چرا؟
احساس کردم وقتی شیوه اجرایی ما کاملاً متفاوت با چیزی است که در متن آمده، این خوانشِ تازه نیازمند اسم دیگری است. ترجیح دادم به جای مصاحبه اسم اپیزودهای نمایش را استفاده کنم، چون فکر می کنم ترکیب اسامی این دو اپیزود به شکلی که ما اجرا می کنیم خیلی نزدیک تر است و طبیعتاً در طراحی و اجرای نمایش تاثیر بیشتری می گذارد.

* بر خلاف متن اصلی که هر اپیزود تکه ای مجزاست، شما هر دو را همزمان اجرا می کنید شیوه ای که در اجراهای قبلی کمتر اتفاق میفتاد.
بله. فکر کردم باید شکل و شیوه نگاه خودم را نسبت به مصاحبه تعریف کنم. این بخشی از تلاش ما برای اجرای متفاوتِ مصاحبه بود. اگرچه تاریخ وقوعِ اتفاق نمایش در اپیزودها با هم تفاوت دارد اما فضا و موقعیتی که آدم ها در آن گرفتار شده اند به هم شبیه است. احساس کردم نقاط مشترکی در این دو اپیزود هست که قابلیت اتصال به هم و موازی پیش رفتن دارند. پس سعی کردیم نقاط اتصال را پیدا کنیم و این دو را تنیده در هم پیش ببریم که باعث می شود وجوهی در متن بیشتر خودش را نشان دهد و جاهایی که مورد تاکید من است بارزتر شود. با این روال تماشاگرِ این اجرا، احساس متفاوتی نسبت به متن خواهد داشت. حس مس کنم برخی از مفاهیم متن اینطور بهتر منتقل می شود.

* یکی از ویژگی های مهم نمایشنامه تاکید بر پرهیز بازیگر از جابجایی و هرگونه حرکت است. در واقع اتفاق نمایش هم معنی اسمش، در گفت و گو رخ می دهد.

به هر حال این از ویژگی های یک نمایشنامه قدرتمند است که بخشِ زیادی از ویژگی های اجرایی اش را به کارگردان تحمیل می کند. متن مصاحبه مینی مالیستی است و جای کمی برای میزانسن می گذارد. ما هم خیلی از این ویژگی فاصله نگرفتیم و سعی کردیم ارتباط اصلی را میانِ بازیگر و تماشاگر برقرار کنیم که قصه را خوب متوجه شود و روایت راحت و روان پیش برود.

* این کم تحرکی کارگردانی را دشوار نمی کند؟
قصه آنقدر اثر گذار است که نیازی به میزانسن های پیچیده ندارد اما نگاه اجرایی من کمی متفاوت است. در متن، مصاحبه گرها بیرون از صحنه نشسته اند و تنها صدای شان را می شنویم اما من آنها را روی صحنه آورده ام. در واقع می کوشیم این نکته را القا کنیم که به نوعی شاید خود کسانی هم که در موقعیت پرسشگری و بازجویی هستند، شرایطی نزدیک به مصاحبه شونده دارند. مثل زندانبانی که خودش زندانی است چرا که بخشِ مهمی از کار و زندگی او در زندان می گذرد.


* واکنش محمد رحمانیان بعد از تماشای اجرا چه بود؟
اجرا را دوست داشتند. اگرچه طبیعی است که نویسنده وقتی به تماشای نمایشی که نوشته می نشیند ترجیح می دهد نمایشنامه اش همانطور که نوشته شده روی صحنه بیاید. اما ایشان در جریان تمرین ها بودند و با اعتماد کامل پذیرفتند که ما این متن را اجرا برویم. حتا به من گفتند: «می دانم که تو خیلی به متن من مقید نخواهی بود» اما اجازه دادند نوعی دیگری به نمایشنامه شان نگاه کنیم.

* مصاحبه نمایشی است که بارها روی صحنه رفته، فکر نکردید که ممکن است نمایش تان تکراری باشد؟
نه. از ابتدا سعی کردم شیوه اجرای ما به گونه ای باشد که تماشاگران از همان صحنه ی اول تغییر را حس کنند و بدانند که این اجرا از مصاحبه، با متن یا اجراهای دیگرش متفاوت است. این نکته برای حمید امجد هم که نمایش ما را افتتاح کردند هم جالب بود و استقبال کردند که ما به نمایشنامه ای که نزدیک بیست سال قبل نوشته شده نگاه تازه ای داشته ایم.

* هزینه اجرا، شخصی است یا جزء کارهایی است که کمپانی تئاتر باران حمایت می کند؟
نه. من دنبال حمایت هیچ جایی نبودم. نه مرکز هنرهای نمایشی، نه معاونت امور هنری و نه هیچ جای دیگر. هزینه های نمایشم را شخصاً پرداختم چرا که معتقدم تئاتر برای رهایی از بن بستِ فعلی باید روی پای خودش بایستد. اگرچه این کار سختی است و هزینه های تولید برای کارگردان سنگین است و شاید بازگشت سرمایه نداشته باشیم اما این اتفاق اجتناب ناپذیر است چرا که ما نمی توانیم تا ابد به حمایت های دولتی تکیه کنیم.

* ولی دولت ها که در همه جای دنیا از تئاتر حمایت می کنند؟
بله. ولی شیوه مرسوم در کشور ما درست نیست. هنر و فرهنگ همیشه نیازمند حمایت و کمک های دولتی هست اما باید شیوه و روش درست آن را پی گرفت که به نظرم راهی ندارد جز رسیدن به کمپانی ها و حمایت از گروه های نمایشی شبیه آنچه که در کشورهای صاحب تئاتر اتفاق میفتد.

* علاوه بر حمایت مالی، ترجیح دادید که سالن تان هم از بخش خصوصی باشد. اجرا در این سالن ها با شرایط خاصِ خودشان سخت نیست؟
بله. دنبال حمایتِ بخش دولتی نرفتیم و نه حمایت گرفتیم و نه سالن. در واقع ترجیح دادم در یک سالن خصوصی با همه سختی هایی از جمله هماهنگی سه اجرا در روز مواجه شوم اما سالن دولتی نگیرم. نمی شود کتمان کرد که مشکلات تماشاخانه های خصوصی به اجرا لطمه می زند. از طراحی نور گرفته تا طراحی صحنه و... اشکالاتی که گاه باعث می شود شما از ایده آل های تان عدول کنید.

* هزینه شخصی برای تئاتر در اوضاعِ فعلی که احتمال بازگشت سرمایه کم است، به شما استرس وارد نمی کند؟
این شرایط قطعاً استرس زاست. اما به نظرم مهمترین اشکال تئاتر ما و حلقه مفقوده آن تبلیغات است. اگر تبلیغات کافی به انواع مختلف از جمله شهری و... داشتیم، هزینه تولید ما را عصبی نمی کرد. طبیعی است که وقتی بازگشت سرمایه تان قطعی نیست، هر هزینه ای فشار روانی به گروه وارد می کند.


* با این حال سراغ بازیگران به اصطلاح چهره نرفته اید.
بله. وقتی کاری را انجام می دهید باید ریسک آن را بپذیرید. بعلاوه من فکر می کنم برای جذب تماشاگر نیازی به چهره یا ترفندهای عجیب و غریب نداریم. اگر روزی نمایشی کار کنم که ذات متن حضور بازیگر چهره طلب کند پرهیز نمی کنم. اساساً حضور بازیگران سینما و تلویزیون را در تئاتر بد نمی دانم، اما اینکه صرفاً برای رضایت تماشاگر یا فریب دادنش چهره بیاوری، کار درستی نیست. نمایش مصاحبه متن دشواری برای بازیگر است که ترجیح دادم از بازیگرانی استفاده کنم که آنها را می شناسم و به کارشان اعتقاد دارم. حالا هم از انتخاب بازیگرانم پشیمان نیستم حتی اگر به قیمت از دست دادن بخشی از تماشاگران تمام شود.

* به نقش تبلیغات برای تئاتر اشاره کردید. واقعاً شهرداری، سازمان صدا و سیما و جاهای دیگر نمی توانند از این طریق با در اختیار دادن فضای تبلیغات شهری و یا تلویزیونی، به گروه های تئاتری کمک کنند؟

من نمی دانم چرا این اتفاق نمیفتد. در همه دنیا دولت ها نقشِ حمایتی کلان برای تئاتر دارند و معمولا این سازمان های شهری و اجتماعی اند که مسئولیت حمایت از گروه ها و جریان های تئاتری را بر عهده می گیرند. همه جای دنیا این وظیفه بر عهده شهرداری هاست و شهرداری تهران هم می تواند در این زمینه کمک کند.

* البته شهرداری چند سالن تئاتر به فضاهای فرهنگی اضافه کرده است.
بله اما به نظرم خیلی کم است. ساخت و ساز سالن های مجهز در گستره شهری و جاهایی که ما مخاطبان بالقوه زیادی داریم از حداقل وظایف شهرداری است. در بخش شمالی و جنوبی شهر تهران با کمترین سالن برای اجرای تئاتر مواجه ایم. به نظرم وظیفه شهرداری است که این مهم را انجام دهد آن هم با یک قید قطعی که به هیچ وجه این مدیریت بر عهده خودش نماند. مثل همه دنیا به راه اندازی و تجهیز این بخش ها کمک کند اما آن را به بخش خصوصی واگذار کند. چون باز اگر بخواهد تصدی گری کند و بر تمام جزییات ناظر باشد مسیر حرکت رو به جلو نخواهد بود. اما چیزی که در سال های گذشته دیده ایم انگار خیلی تمایلی در شهرداری و یا حوزه هنری وجود ندارد. بخش نحیفی از بودجه فرهنگ و هنر کشور در اختیار وزارت ارشاد است و از آن بخش اندک، بخش اندک تری به تئاتر می رسد و امکانات دولت برای گسترش تئاتر محدود است. اما نهادهای دیگر آنطور که باید کمک نمی کنند. انگار کسی در شهرداری و سایر بخش های فرهنگی دغدغه ای ندارد. من معتقدم اگر تئاتر تبلیغات درست داشته باشد نیازی به حمایت مالی ندارد. بزرگترین مشکل گروه های اجرایی این است که برای معرفی اثر به تماشاگر محدودیت دارند. اگر مخاطبان در جریان تئاترهای روی صحنه و فیلم های روی پرده باشند، استقبال اتفاق میفتد و به گردش اقتصادی هنر کمک خواهد کرد.

انتهای پیام/۱۳۲
https://qomnews.ir/vdciwwap.t1a5r2bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما