قم نيوز : قم نیوز: روحانی برای اینکه بتواند آرای خاکستری و حتی مخالف انقلاب را جذب خود کند، به شیوه خطرناکی تن داده که او خود نیز می تواند قربانی تندروی هایش شود.
به گزارش قم نیوز، رقابت های انتخابات ریاست جمهوری در کشور عرصه ای را فراهم می کند تا افکار عمومی ورای تمایل به گروه یا شخصیتی، به مقایسه تغییرات رفتاری افراد در دوره های مختلف بپردازند، امری که در رابطه با حسن روحانی شگفت انگیز اما تکراری بوده است.
در هفته های اخیر تلاش نامزدها برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری به اوج خود رسیده و هریک به روش های خاص خود سعی می کنند افکارعمومی را به سوی خود جلب کنند.
در این میان رصد رفتاری رئیس جمهور مستقر نشان از اوج گیری شیب افول شخصیتی وی از ارزش ها و هنجاری های پذیرفته شده در نظام جمهوری اسلامی و حتی جامعه و فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی داشته است.
شاید مروری بر برخی از وقایع پس از انقلاب اسلامی به خصوص در دهه هفتاد و هشتاد شمسی سیر تغییرات رفتاری حسن روحانی را بهتر نشان دهد و به این ترتیب مخاطبان از نحوه رفتار و گفتار وی در زمان کنونی انگشت به دهان بمانند.
کسی که زمانی دبیری شورای عالی امنیت ملی را در دست داشت و به اسرار و اطلاعات مهمی دسترسی داشت، به عنوان شخصیتی قاطع و با اقتدار در برابر تندروی های اصلاح طلبان در دهه 70 ایستادگی می کرد و از همین رو مورد نقد و تخریب رسانه های اصلاح طلب قرار می گرفت.
حسن روحانی و تقابل با رئیس دولت اصلاحات
در سال 78، مسئولیت دبیرخانه شورای عالی امنیت کشور برعهده حجت الاسلام حسن روحانی، قرار داشت. وی در آن زمان تا تاریخ 22 تیر، در سفری کاری در فرانسه به سر می برد. روحانی از سال 68 تا 84 دبیر این شورا بود.
مرتضی نبوی، در گفتگوی تفصیلی با ایرنا، از نقش حسن روحانی در پایان بخشیدن به غائله 18 تیر می گوید. نبوی در مورد وقایع 18 تیر گفت: در مساله 18 تیر، شورای عالی امنیت ملی کمی با سستی کار کرد.
آقای «روحانی» دبیر وقت شورا در آن زمان در خارج از کشور بود و جلسات شورا که به ریاست رییس جمهور (سید محمد خاتمی) تشکیل می شد، اجازه نمی داد که بسیج وارد شود و جلوی شلوغیها را بگیرد.
وقتی آقای روحانی به کشور بازگشت، مجوز را صادر کرد و این کار موجب شد تا برپاکنندگان این غائله، به لانه هایشان بازگردند.
رحیم نواب صفوی، فرمانده سپاه در سال 78 نیز روایت مشابهی دارد: من در آن قضیه برخورد جدی با وزیر کشور وقت داشتم. در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی که دبیر آن آقای دکتر حسن روحانی بود، یک برخورد لفظی بین ما پیش آمد و آقای روحانی به نفع سپاه رای داد و گفت: «سپاه باید بیاید؛ برای دفع فتنه تهران».
بعداین که موضوع گزارش شد و حضرت آقا هم اجازه دادند، با ورود بسیج و سپاه، ظرف چند ساعت این فتنه تمام شد. میتوانم بگویم عناصری که ما آن زمان دستگیر کردیم آنها گفتند که توسط مسؤلان برخی وزارتخانه ها حمایت می شدند.
روز 23 تیر، که بنا بود تنها اعتراضی در دانشگاه تهران صورت گیرد، اما مردم از گوشه و کنار شهر به این موج اعتراضی پیوستند و خواب را از چشم فتنه گران ربودند. روزهای بعد از این حضور عظیم مردمی، آرامش به شهر بازگشت. در تجمع مردم تهران، سخنران اصلی مراسم، حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود.
وی در بخشی از سخنان خود گفت: "من در همین جا لازم میدانم از دانشجویان عزیز بیدار، هوشیار و قهرمان تشکر و قدردانی کنم که با هوشیاری و با دید نافذشان تا متوجه شدند که این عناصر مفسد و معاند در کنار آنها قرار گرفتهاند، بلافاصله اعلام بیزاری و برائت کردند و خودشان را کنار کشیدند. این نشان هوشیاری و بیداری دانشجویان انقلابی و مسلمان و قهرمان ما است.
افرادی که اتوبوس و اموال عمومی را آتش میزنند، آنها که ماشین بیتالمال را آتش میزنند و حتی اتومبیل شخصی افراد را از بین میبرند… بیتردید این افراد دشمن مردم ایران و ارزشهای این مرز و بوم هستند، این اوباش حتی به مساجد هم تعرض کردند. ادامه این وضع برای نظام ما کشور ما و ملت ما قابل تحمل نخواهد بود.
دیروز نسبت به این عناصر دستور قاطع داده شد، دیروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هر گونه حرکت این عناصر فرصتطلب، هر کجا که باشد با شدت و با قاطعیت برخورد شود و سرکوب شوند.
مردم ما شاهد خواهند بود که از امروز نیروی انتظامی، نیروی قهرمان بسیج حاضر در صحنه، با این عناصر فرصتطلب و آشوبگر – اگر جرات ادامه حرکت مذبوحانه داشته باشند- چه خواهند کرد… آن عاملی که امروز ملت ما را متحد کرده است و پیوند ناگسستنی در ملت ما ایجاد کرده است، اسلام و [اسلامیت نظام] است و مظهر این اسلامیت، رهبری و مقام ولایت است… مسئله ولایت مظهر اقتدار ملی ما است. ..در کدام کشور جهان، حرکتهای آشوبطلبانه این چنین تحمل میشود اینها خیلی پستتر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم.
در کجای دنیا و در کدام کشور و توسط کدام دولت، آشوب، تخریب و بر هم زدن نظم جامعه، تحمل میشود. مگر دولت مقتدر جمهوری اسلامی ایران مسئولین امنیتی نظام، این گونه حوادث را تحمل خواهند کرد. این صبر و متانت، در یکی دو روزه برای این بود که ماهیت این چند صد نفر اوباش به خوبی برای مردم ما روشن میشود و همه به خوبی بدانند اینها چه کسانی هستند و دارای چه ماهیتی هستند.
علیرضا زاکانی از چهره های مطرح اصولگرا با ستایش از سخنان روحانی در ۲۳ تیر می گوید: آقای خاتمی که رئیسجمهور است به عنوان یک عنصر تجدیدنظرطلب که بسیاری از کارهای افراطی را قطعاً قبول نداشت، در ۲۳ تیر حاضر نمیشود که بیاید و سخنرانی کند، آقای هاشمی نیز حاضر نمیشود که سخنرانی کند، آقای ناطق هم حاضر نمیشود تا اینکه آقای روحانی که تازه از خارج از کشور برگشته بود، آمد و صحبتهای خوب و انقلابی هم کرد.
سال های دهه 80 و شروع تغییرات رفتاری روحانی
با ورود به دهه 80 و پایان دولت اصلاحات، حسن روحانی همچنان دبیری شورای امنیت را برعهده دارد ولی کسی بر مسند ریاست جمهوری نشسته است که هاشمی رفسنجانی و به تبع آن حسن روحانی یکی از نزدیک ترین یاران وی، با احمدی نژاد زاویه دیدگاهی و رویکردی اساسی دارند. ورود رئیس جمهور جدید به پاستور که با شکست هاشمی در دور دوم انتخابات همراه بود، علاوه بر تفاوت دیدگاه ها، اختلافات شخصی را نیز به دنبال داشت.
روحانی که در سال 84 به دلیل اختلاف با محمود احمدی نژاد در زمینه پرونده هسته ای، جای خود را به علی لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی داده بود، یکی از منتقدان اصلی سیاست های دولت به شمار می رفت.
حسن روحانی در اواسط اردیبهشت 88 و پیش از شروع انتخابات در خرداد 88در سخنانی در جلسه حزب اعتدال و توسعه، نقد صریحی از وضعیت موجود کشور داشت و با تقسیم بندی جناح ها به اردوگاه حفظ وضع موجود و تغییر وضع موجود، انتخابات 88 را "لیلة القدر" نظام و کشور دانست که باید اوضاع تغییر پیدا می کرد: اهمیت و حساسیت این انتخابات به حدی است که میتوان آن را «لیلة القدر» نظام و کشور و مردم دانست...حالا هر چه قدر هم که شعار بدهیم و از خود تعریف و تمجید کنیم، واقعیت را نمیتوانیم محو کنیم و مردم آگاه ایران تحت تاثیر تبلیغات عوام فریبانه قرار نمیگیرند...برخی از مسئولان ما ظاهراً تصور میکنند که حکومت کردن و اداره یک کشور یعنی فقط تبلیغات و با آمارسازی و گزافهگویی میتوان هم برای مردم رفاه آورد، هم کشور را به یک ابرقدرت تبدیل کرد و هم واقعیات عرصه جهانی را تغییر داد...من معتقدم که ادامه شرایط موجود را نمیتوان پسندید.
پس از برگزاری انتخابات و پیروزی مجدد احمدی نژاد، روحانی سعی می کند مواضع خود را در قبال فتنه پنهان نگه دارد و ریشه آن را نه در نقشه شوم دشمن برای براندازی نظام بلکه در سیاست ها و اظهارات رئیس دولت وقت، می دانست. زبان روحانی نسبت به سیاست های دولت بسیار تندتر از گذشته می شود و بدون پرده دولت را نقد می کند.
به دنبال حماسه 9 دی ماه 88، در روز 28 دی، روحانی در یک سخنرانی به شدت به احمدی نژاد و فضای امنیتی کشور می تازد، بدون آنکه از حماسه مردم سخنی بگوید: آنگاه که بين مردم و گروههاي مختلف اعتماد و پيوند برقرار باشد، ميتوانيم به فکر ايران آينده باشيم، اما اگر اعتمادها از بين برود و به جاي آن دشمني، ستيز، اختلافات و شمشير به رخ هم کشيدن باشد و گروهي به فکر حذف گروه ديگر باشد چه آيندهاي مي توان براي ايران پيش بيني کرد؟ در جامعه اي که پيوند و اعتماد رو به کاهش برود هيچ اميدي وجود نخواهد داشت.چه فضايي مي تواند بر ايران آينده حاکم باشد. فضاي امنيتي؟ فضاي امنيتي، فضاي کار، تلاش، توليد علم و تحقيق نيست نه دست به قلم مي رود نه دست به کارمي رود نه فکر در مسير انديشه قرار مي گيرد.
در فضاي امنيتي به جاي کار فضاي ترس و وحشت حاکم مي شود به قول آقايي که مي گفت من نسبت به خطايي که در چهل سال پيش مرتکب شده ام نگران هستم زيرا ممکن است در اين فضا پرونده اي را از گوشه و کناري در بياورند. اگر فضاي حاکم بر کشور و همچنين فضاي حاکم بر جهان فضاي آرام توام با همکاري، کار و تلاش، فرهنگي، اقتصادي و سياسي باشد مي توان اميد به آينده ايران داشت، نه اينکه فضا نظامي و امنيتي باشد.
حسن روحانی در بخش دیگر سخنرانی خود، مشارکت سياسي در انتخابات را زيرسوال قرار داد و در سخناني مبهم بيان داشت: در کشوري که براي مشارکت هزينه بالاي سياسي مطرح مي شود اگر قرار باشد من کانديدا شوم، ديروز و امروز گرفتار باشم و فردا بيکار، مگر دردسر دارم که مشارکت کنم .
بايد کسي که مشارکت مي کند را جايزه بدهند و نه اينکه تنبيه کنند. بنا براين اگر هزينه هاي سياسي بالا برود سرمايه سياسي هم از دست مي رود. ديديد يک ماجراي انتخابات در کشور چه حوادثي را آفريد، 7 ماه از انتخابات گذشته است اما هنوز فضاي مطلوبي در کشور ما حاکم نشده است بايد در آينده نگري هاي خود به اين گونه حوادث احتمالي توجه کنيم.
با وجود آنکه نظام در سال 88 با اتهامات بی اساس اصلاح طلبان مواجه شده بود و فتنه بزرگی به راه افتاد که امنیت و ثبات کشور را با تهدید روبه رو ساخت ولی شیوه برخورد و مواجه روحانی 88 بسیار متفاوت با فتنه 78 بود. وی به روشنی از بسیاری از مواضع عدول کرده بود و به نظر می رسید منافع حزبی و جناحی در اولویت طرز رفتار و گفتار وی قرار گرفته بود.
روحانی و قرار گرفتن در پیشانی اصلاحات
حسن روحانی در سال 92 به تک نامزد اصلاح طلبان تبدیل شد. کسی که در دهه 70 و اوایل دهه 80 با این جریان در تقابل قرار داشت با تغییر رویکردهایش به سمت همان جریانی گرایش پیدا کرد که در دوقطب مخالف یکدیگر قرار داشتند. ورود وی به پاستور، نگرش های روحانی را تاحد زیادی در زمینه سیاست خارجی و اداره امور روشن ساخت. 4 سال گذشته بیانگر تغییر و بلوغ شخصیتی کسی است که اگر همان رویه سال 78 را از خود بروز می داد به هیچ وجه مورد حمایت اصلاح طلبان نبود. اما او ثابت کرد می تواند خود را با هر شرایط سیاسی بر حسب منافع شخصی وفق دهد.
شاید بتوان گفت رفتارهای روحانی در سال های گذشته به گونه ای کج دار و مریز بود تا بتواند در انتخابات سال جاری از سد شورای نگهبان عبور کند. ولی حضور در رقابت های انتخاباتی و تندتر شدن فضا، کسی را در برابر افکار عمومی قرار داده که تفاوت های اساسی با گذشته خود دارد.
یا وی از آنچه که در گذشته دور بود عدول کرده و یا با تغییرات عامدانه رفتاری تنها به دنبال جلب نظر اصلاح طلبان و باقی ماندن به عنوان تنها نامزد مورد وثوق آنهاست.
هر آنچه که باشد، کسی که زمانی منافع نظام و امنیت کشور را در دبیرخانه شورای عالی امنیت پاسداری می کرد به فردی تبدیل شده که علنا به انتقاد از توانمندی های موشکی و دفاعی کشور می پردازد، فضای کشور را فضای امنیتی می داند که می بایست تغییر کند و برای رفع حصر سران فتنه در سخنرانی های، خود را به در و دیوار می کوبد!
ولی روحانی در روزهای اخیر با شیب تندی در حال افول است. رئیس جمهور مستقر تک تک سیاست های کلی نظام را زیر سوال می برد و کل تاریخچه انقلاب را برای کوبیدن رقبای خود شخم زده است. ارزش ها و آرمان های انقلاب که مردم برای به ثمر رساندن آنها، خون بهای سنگینی داده اند، به استهزا و تمسخر گرفته می شود و دیگر هیچ نشانی از آنها در کسی که خود را در نوجوانی، جوانی و میانسالی در بطن آنها قرار داده بود، نیست.
روحانی برای اینکه بتواند آرای خاکستری و حتی مخالف انقلاب را جذب خود کند، به شیوه خطرناکی تن داده که او خود نیز می تواند قربانی تندروی هایش شود. او زمانیکه از اعدام و زندان در طول 38 سال سخن می گوید یا تلاش برای دیوارکشی در پیاده روها را به رخ رقبا می کشد، دانسته یا ندانسته، بسیاری از اقدامات صورت گرفته در طول انقلاب را زیر سوال می برد و حتی نظام را به ادعاهایی چون دیوارکشی متهم می سازد. در صورتیکه در واقعیت راس خود نظام از مخالفان تندروی ها بوده است.
از سوی دیگر بازی با امنیت کشور و طرح ادعاهایی مبنی بر پدیده جنگ در صورت نبودن اینها در قدرت، بازی خطرناک دیگری است که نمی توان به سادگی از آن گذشت. رسیدن به قدرت به هر قیمتی و به دست آوردن دل طیف های مختلف طرفداران با بیان غیرواقع از اقدامات و نسبت دروغ بستن و تهمت های بی اساس زدن به رقبا در لباس روحانیت و در قامت حسن روحانی با آن سوابقش، نشان از افول شخصیتی او دارد.
در سیر تاریخی که مورد بررسی قرار گرفت دیگر هیچ نشانی از اظهارات مقتدرانه روحانی در دفاع از نظام و انقلاب نیست و گرفتار شدن در بازی های سیاسی و تغییر زمین مشکلات و معضلات اقتصادی مردم به طرح مسائل حاشیه ای و هزینه ساز، پایان تلخی را از یک شخصیت انقلابی به سمت یک شخصیت رادیکال و فرصت طلب رقم زده است.