سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۳۱
کد مطلب : 27349

فوتبال قم ، سال ها پس از اسطوره ها

قم نيوز : قم نیوز: فوتبال قم ستاره های خود را داشت ، نسلی که پله و یاشین و پرویزقلیچ خانی را دوست داشتند ، نسلی که باید کلی کنکاش کرد تا یافتشان ، نه آرشیوی است نه عکسی ، نسلی که فوتبال را روی گرده اش به دوره تازه می رساند .
فوتبال قم ، سال ها پس از اسطوره ها
به گزارش قم نیوز، نه عکسی مانده نه فیلمی. انگار در روزهای زیبای قهرمان پروری و پهلوان منشی همه به فکر چیزهای خوب و قشنگ تری بوده اند تا قهرمان سازی های کاغذی. تا عکس هایی با دوربین های آنالوگ که البته ای کاش بودند تا با آن ها خاطره بازی می کردیم.

کاش عشق فوتبال های دهه شصت یک جوری تا همیشه در خاطرات می ماندند. مهم عکس نیست. مهم آدم های داخل قاب عکس ها هستند. آن ها که فوتبال شهر را برای هم نسل هایشان معنا می کردند و الان حضور نبودنشان بدجوری توی ذوق می زند.

این حرف ها را فوتبالی ها می فهمند. همان ها که حالا می آیند و قدمی در ورزشگاه تختی می زنند ، چند دقیقه ای محو تماشای بازی کم سن و سال ها می شوند و بعد نگاهی حسرت بار به صندلی های خالی ورزشگاه تختی و دیگر هیچ …

جای همه خالی است. عده ای رفته اند و عده ای هستند اما حضورشان پر رنگ نیست . جوان های رعنای شهر . در همان سن و حتی جوانسال تر . یاد مربیانی بخیر که هیچ کس و هیچ بازیکنی یادش نمی رفت “آقا” را بعد از نام او بگذارد . یاد عاشق های همیشه خسته.

لابلای شلوغی های استادیوم غروی ، جوانهایی بودند که عشق شان را پیدا کرده بودند .جوان هایی که در کنار هم قدرتمند ترین تیم های زمین خاکی تاریخ را می ساختند. تیم هایی متشکل و محکم ، با حضور ستاره هایی که شاید اگر بچه پایتخت بودند الان اسطوره های بزرگی بودند برای خودشان . اما هر کس نداند ما که می دانیم شایستگی شان را و اسطوره بودنشان را. جوانهایی که سرشان می رفت ، یادشان نمی رفت عزت و احترام بزرگتر را. این سنتی بود که از کشتی ، تنها ورزش ایران ، به ورزشکاران نسلهای بعد رسیده بود . ورزشکاران شاغل در یک رشته مدرن مثل فوتبال که حالا غروی را مال خود می کرد ؛ درست در زمانی که دیگر اثری از رویارویی های شاه پسندانه پهلوان ها در میدان های روباز و پرتماشاچی کشتی نبود .

ورزشگاه تختی امروز و غروی دیروز پر بود از مهمترین چهره های تاریخ فوتبال قم. افسر ، هنگ ، دژبان ، دارایی و …. و همه و همه. تیم هایی که خیلی هایشان دیگر نیستند . انگار فوتبال که مرد تیم ها هم مردند. بی شناسنامه ، بی نام اما با هویت.

اهمیت جوان های دهه شصتی فوتبال قم ، کاراکتر آن ها بود. نباید فراموش کرد که آن ها از همان نسل بی تابی بودند که سینه خود را مقابل گلوگله های صدام سپر می کردند. بی توقع ، عاشق و از آن دست که هم حرام و حلال سرشان می شد و هم احترام و تعصب.

هنوز توپ ها و کفش ها و لباس ها ی رنگارنگ پایش به ورزش باز نشده بود. هنوز وقتی فلان تیم امکانات می داد بازیکن ها تیمشان را به یک جفت کفش استوک نمی فروختند.

هنوز بازیکنان تازه به سن تکلیف رسیده ، صحبت از ترک تیم نمی کردند وقتی کسی به آن ها گفته بود که بالای چشمت ابرو.

جوان های قدیم ، همان ها که شاید بی اعصاب تر بودند اما چشم نواز تر و متعصب تر فوتبال بازی می کردند حالا طوری ما را یاد قدیم ها می اندازند که با خودمان می گوییم چه جواهراتی دیگر بین ما نیستند.

امروز و در شرایطی که مهمترین بحث فنی فوتبال قم کیفیت نازل مسابقات باشگاهی ، بی ستارگی و از همه این ها مهم تر بی اخلاقی در بین بازیکنان جوان است ، اشاره ای به گذشته ضروری است . واقعا چه میزان از اینکه فوتبال قم به مرز هشدار رسیده و خالی تر از همیشه به نظر می رسد ، به غروب ستاره های قدیمی و نبودنشان بر می گردد ؟

چرا با بازیکنان بی اخلاق و مغرور مواجهیم؟ چرا بازیکنان جوان احترام سابق را برای مربیان عاشق و زحمتکش خود قائل نیستند؟ چرا زورمان نمی رسد سکوهای تختی را پر کنیم؟ چرا فقط بلدیم تعاریف کت وشلواری به فوتبالمان ببندیم اما می دانیم که وضعیت روح حاکم بر فوتبال قم ، خیلی بدتر از حد تصور است؟

عزیزی از بین همین جوان های قدیم می گفت که فلانی … پول که آمد عشق رفت. اینکه از نظر فردی ، کار عاشقانه ، دلسوزانه و بی جیره و مواجب امکان ناپذیر است و از نظرکیفی زمین های خاکی تبدیل به مجتمع های بزرگ و کوچک شده اند و در کوچه ها هم جایی برای فوتبال خیابانی نیست به جواب سوالات ما بی ربط است ؟ اینکه ، پدران ثروتمند عشق فوتبال که همه آرزوهای دست نیافته خود را در قامت بچه های غالبا کم استعدادی می بینند که با ضرب پول به ترکیب اصلی تیمهای نوجوانان و جوانان می رسند، ارتباطی به قضیه ندارد؟ . اینکه ، سوداگری سکه رایج دوره ماست و مربیان – معلمان هم بخشی از همین جامعه بی عشق اند ؟

زنگی بزنید به حاج محمد لاجوردی . به همه آن هایی که دارند خاک فوتبال پایه را می خورند. درد دل زحمتکش های امروز ، خواسته یا ناخواسته ما را به گذشته می برد. انگار آرمان شهری را روی سکوهای سیمانی ورزشگاه غروی جا گذاشته ایم و‌آمدیم.

فوتبال پایه مان اگر هم از نظر آموزش درجه یک باشد ، با دردهای رفتاری مان چه کنیم؟ با فرهنگ فوتبالی خاک خورده در کنج عزلتمان چه کنیم؟ به بازیکن دریبلینگ و کات بیرون پا یاد دادیم اما نماز و روزه و احترام به بزرگترش را چه کنیم؟

نزول شدید فوتبال باشگاهی را باید در سالهای نه چندان دور جست و جو کرد اما احتمالا فاجعه اصلی در راه است . زمانی که بچه های پایه ، دهه هشتادی ها به مرز بازی حرفه ای برسند . اگر خیلی مستعد باشند و خوب آموزش دیده باشند بخشی از نیازمان را تامین می کنند اما با دشت بی فرهنگی و علف های هرزش چه کنیم؟

فکر کنید کدام یک از این سوپر استارها آینده ، از این بازیکنان خالی پرخاشگر و بی آرمان ، می توانستند جلوه نمایش بی غل و غش یک عکس سیاه و سفید دهه شصتی را داشته باشند ؟ کدام شان بودند که مار ا یاد کلماتی مثل عشق و آموزش می انداختند ؟ کدام شان می توانستند بعد این همه سال ، این همه احترام در پس نامشان تولید کنند؟ بی خود نیست که حرف اول فوتبال ایران تبانی و فساد است . در فوتبال بی ستاره و بی معلم ، باید هم که از این چیزها نوشت ؛ مثل صفحات حوادث . با تیترهای روی اعصاب.
گزارشگر :
https://qomnews.ir/vdceox8w.jh8fei9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما

امیر
سلام.همیشه اینجوری بوده نسل جدیدبدنبال نسلهای قبل خودش نمیگرده وقتی تیم های تهرانی .وزیری .ومعلمی خواستن لبخندرولب همه ازتیم های هنگ امام صنعت نفت. استقلال. امامزاده ابراهیم.وهما.کیان.وقتی.اسماعیلی کاندید شد.نمی دونم یادم نیست حدودسی سال گذشته وقتی قلعه نوعی باتیم امید ایران با منتخب قم و اراک بازی کردن غروی سکوها هیچ زمین وهواپرشده بود