دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۲۲:۳۰
کد مطلب : 44259
منبع : کارگرآنلاین

معمای خرید هواپیما، ما و کاپیتان شهبازی!

قم نيوز : قم نیوز: اگر بوئینگ همین الان 500 هواپیمای مجانی هم به ما بدهد، به درد ما نمی خورد، چرا که زیرساخت استفاده از آنها را نداریم! مقامات وزارت راه اما گویا اولویت های دیگری دارند. آنها قرار است 260 هواپیمای صفر کیلومتر خریداری کنند، آن هم به قیمتی بالغ بر 30 میلیارد دلار!
معمای خرید هواپیما، ما و کاپیتان شهبازی!
به گزارش قم نیوز، «دراولین قدم بزرگترین اشتباه را انجام دادیم و در کمال تأسف باید اعتراف کنم که با انتخاب مدیرانی که تخصص و استراتژی لازم در صنعت هوانوردی را ندارند، نمی توانیم از فرصت های پیش آمده که امیدواری های زیادی را بین مردم برای حل مشکلات هواپیمایی به وجود آورده، استفاده کنیم... اگرهمین آمروز امریکا اعلام کند 500 فروند بوئینگ را مجانی به شما می دهیم متأسفانه نه فضا و نه زیر ساخت، نه خدمات فرودگاهی لازم برای آنها نداریم. متاسفم با وجود آنکه از چند ماه پیش مشخص بود که اوضاع سیاسی وروند مذاکرات هسته ای روبه بهبود است اما مسئولان هواپیمایی کشوری و وزارت راه هیچ اقدام خاصی انجام نداده وساختارها را آماده نکرده اند.» اینها نه نوشته های حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان است، نه سخنان مسئولین سابق سازمان هواپیمایی کشوری در انتقاد از رویه فعلی وزرات راه در بخش حمل و نقل هوایی! اینها بخشی از مصاحبه مفصل خلبان شجاع و نخبه ایرانی، کاپیتان هوشنگ شهبازی با روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد در نزدیک یک سال پیش از این است!


کاپیتان شهبازی به عنوان یک عنصر نخبه، بی طرف و دلسوز که کمپین حمایت از حقوق مسافران ایرانی را نیز شخصاً راه اندازی کرده، در مصاحبه با آفتاب یزد می گوید: «جالب است بدانید که راه اندازی این کمپین با بی تفاوتی مسئولان هواپیمایی داخلی مواجه شد، درواقع باید بگویم یکی ازنتایج مهم این کمپین واکنش وزارت خزانه داری آمریکا بود که سبب رفتن من به عنوان یک خلبان ایرانی به سازمان ملل شد. تا الان هیچ خلبانی جهت دفاع ازصنعت هوانوردی کشور به سازمان ملل نرفته و سخنرانی نکرده اما من به عنوان وظیفه برای دفاع از حقوق شهروندان این کار را انجام دادم و سخنانم به عنوان یک سند تاریخی درسازمان ملل به ثبت رسید!» آوردن همه اینها در ابتدای این گزارش نه بدان دلیل است که موضوع این گزارش، کاپیتان شهبازی است. سخن این است که شهبازی با این سابقه مشخص بعید است در موضوع انتقاد از خرید هواپیماهای نو برای کشور، سیاسی حرف زده باشد!


شهبازی دلسوزانه می گوید اگر بوئینگ همین الان 500 هواپیمای مجانی هم به ما بدهد، به درد ما نمی خورد، چرا که زیرساخت استفاده از آنها را نداریم! مقامات وزارت راه اما گویا اولویت های دیگری دارند. آنها قرار است 260 هواپیمای صفر کیلومتر خریداری کنند، آن هم به قیمتی بالغ بر 30 میلیارد دلار! اگر فرض را بر صحت گفته های شهبازی بگذاریم، به این نتیجه ناخواسته خواهیم رسید که وزارت راه قرار است نمایشگاه هواپیما دایر کند. ما زیرساخت لازم برای استفاده از این حجم از هواپیما را نداریم، ولی دولت گویا زیرساخت لازم برای نمایش آنها را دارد! هواپیماها البته واقعاً هنوز روی هوا هستند! علی الخصوص اینکه پس از روی کار آمدن ترامپ و تصویب تمدید قانون داماتو در سنای آمریکا، احتمالاً قرار باشد برای همیشه با ایرباس و بوئینگ های تبلیغاتی دولت خداحافظی کنیم. هر چه هست، ابهامات پیرامون این قراردادهای هنگفت و محرمانه، یکی و دو تا نیست.


فضای عمومی کشور اما متاسفانه تحت تاثیر تبلیغات مدام دولتی ها در این زمینه به صورتی شده که سخن گفتن از احتمال درست نبودن خرید این حجم از هواپیما، مساوی داشتن اغراض سیاسی یا متحجر بودن تلقی می شود! تنها باید هوشنگ شهبازی باشی تا یحتمل افکار عمومیِ تحت بمباران رسانه ای دولت بتواند حرف شما را تحمل کند و فحشی نثارتان نکند. بر همین اساس، ما در میانه این گزارش هم بار دیگر تأکید می کنیم که والله، تالله، بالله، ما با خریدن هواپیما برای ناوگان هوایی کشور موافقیم! ولی لازم است در مورد نحوه انجام این خرید بحث شود. بر فرض مثال، یک سوال اساسی در همین زمینه می تواند این باشد که در شرایطی که 400 هزار میلیارد تومان پروژه نیمه تمام صنعتی در کشور و ده ها هزار واحدهای تولیدی کشور منتظر خط اعتباری ارزی هستند، تخصیص اندک منابع ارزی کشور به خرید هواپیما چه معنایی دارد؟ و چرا باید ذخائر ارزی کشور با خرید این حجم از هواپیما پیش خور شود؟ به راستی، چه کسانی از این موضوع بهره مند می شوند؟


سوال دیگر این است که مگر چند درصد از مردم ایران از هواپیما استفاده می کنند؟ بیش از 5 درصد؟ شما بگو 10 درصد! مگر نه اینکه مشکل قریب 80 درصد جمعیت کشور، رکود سنگین حاکم بر اقتصاد، بیکاری و مشکلات روزافزون معیشتی است؟ به راستی دولت چرا باید با چشم بستن بر روی تمامی این مشکلات عظیم، اندک منابع ارزی کشور را خرج خرید این تعداد هواپیما کند؟ اینکه منابع خرید هواپیماها از طریق فاینانس خارجی تامین می شود، صحیح! ولیکن مطابق عرف همان فاینانس ها نیز باید 15 درصد مبلغ به صورت پیش پرداخت از طرف ایران پرداخت شود که مبلغ آن تنها در مورد ایرباس ها (با فرض مرحله‌ای بودن) به رقمی حدود 300 میلیون دلار میرسد. شرکت دولتی هما قادر به پرداخت این رقم نیست و چشم به صندوق توسعه ملی دوخته است. اما به دلیل دولتی و در لیست واگذاری بودن، نمیتواند از صندوق وام بگیرد. در این شرایط، شاید تنها راهکار، دور زدن قانون با صدور مجوزهای محرمانه برای دستبرد به صندوق باشد! خبری که البته به صورت تاییدنشده چند روزی هست در محافل رسانه ای کشور و فضای شبکه های مجازی می چرخد!


مسئله دیگر در زمینه خرید پرابهام هواپیماها، تخلف دولت از سیاست های اصل 44 و تاکید تمامی کارشناسان اقتصادی کشور بر لزوم خصوصی سازی اقتصاد ایران برای رهایی یافتن از بیماری های مزمن و چندین ساله است. هما شرکت بزرگ دولتی است که باید مطابق اصل 44 واگذار شود اما همانند دیگر شرکت¬های ناکارآمد دولتی به دلیل زیان ده بودن، تاکنون واگذار نشده است! دولت ولی می خواهد آفتابه خرج لحیم کرده، این شرکت دولتی را به حد غیرقابل باوری چاق کند! طبیعتاً نتیجه روشن در پیش گرفتن چنین سیاستی، ورشکستگی کامل ایرلاین های خصوصی کشور و تعمیق اقتصاد دولتی بخش هوانوردی برای چند دهه آینده خواهد بود. به راستی آیا باید برای یک هدف کوتاه مدت سیاسی، با ترتیب دادن پروپاگاندای رسانه ای، اینهمه مصالح عمومی و ملی را فدای خواسته های خود نمود؟ از قرار معلوم، بله!


مسئله اما به همین جا ختم نمی شود. اصرار دولت بر خرید هواپیمای صفر کیلومتر، بخش مهم دیگری از ماجراست. این در حالی است که رضا نخجوانی رئیس اسبق سازمان هواپیمایی کشوری در همین زمینه گفته است: «درحالی که یک فروند هواپیمای ایرباس 320 صفر کیلومتر در کارخانه 80 میلیون دلار است اما همین هواپیما را در بازار آزاد می توان با نصف قیمت خریداری کرد! سن هواپیماها - حتی در آمریکا و یا کشورهای غربی که خود سازنده هواپیما هستند یا حتی کشور امارات متحده عربی- صفر کیلومتر نیست.» حمیدرضا پهلوانی دیگر کارشناس فعال در همین حوزه نیز می گوید: «پس از گذشت یک سال قیمت این هواپیماهای نو کاهش می‌یابد و به چهار‌پنجم قیمت نو می‌رسد.» اینکه چرا تمامی این فجایع با همدیگر در حال رخ دادن هستند و صدای کسی درنمی آید را شاید بتوان با قرینه یابی یک اظهارنظر متاخر یکی از اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای شرح داد!


جناب دکتر سادات از اعضای تیم مذاکره کننده اخیراً در محفلی خصوصی در پاسخ به انتقاد از بقای تحریم ها در پسابرجام مطالب جالبی را بر زبان آورده است. وی می گوید: «بخشی از مشکل به مذاکرات برمی گردد و بخشی نه. مشکل اصلی عجله شدید روسا برای رسیدن هرچه سریعتر به توافق بود. کار درست این بود که تیم ایرانی خودش تحریم های مهم را شناسایی می کرد و در تهیه متن برجام پیشقدم میشد. اما اینطور نبود. دوستان مذاکره کننده به دلیل فشار سیاسی و علیرغم مخالفت کارشناسان تحریم، بدون تانّی لازم چارچوب لوزان را پذیرفتند. در مرحله بعد نیز ابتکار عمل دست غربی ها بود. کل متن  بخش تحریم ها از برجام از طرف آمریکایی ها به دکتر ظریف داده شد و ما در فاصله لوزان تا وین مشغول متن خوانی و تطبیق انکس ها (ضمائم) با متن و با قوانین تحریم بودیم! اینکه گفته می شود متن برجام دستاورد است، درست نیست! ما متن آمریکایی ها را فقط پذیرفتیم. حالا متوجه شده اند که ابعاد متن وسیع تر از تصور بوده! البته در آن زمان ما نسبت به باقی ماندن تحریم دلار و باقی ماندن تحریم برخی نهادهای موضوع تحریم هسته ای نظیر سپاه در اس دی ان لیست اعتراض کردیم اما گفتند از این موارد عبور شده و قابل تغییر نیست!»


با این اوضاع بعید نیست، صورت دادن چنین معامله چرب و نرمی با ایرباس نیز، بخشی از توافق پشت پرده برای برطرف کردن بدقلقی های مذاکره کنندگان فرانسوی و تصویب هر چه سریعتر برجام بوده باشد. با این همه، احتمال در میان بودن منافع محفلی عده ای گردن کلفت نیز می تواند یکی دیگر از احتمالات ممکن در این زمینه باشد. هر چه هست، در حال حاضر هواپیماها واقعاً روی هواست. مضاف بر اینکه آمدن ترامپ می تواند همه چیز را دچار تغییر کند. باید منتظر ماند و دید سرانجام این معامله عجیب و غریب و تاریخی که دولتی ها برای مانور بر روی ان در انتخابات 96، سعی بلیغی به خرج داده اند، به کجا خواهد رسید. آیا چنان که کاپیتان شهبازی گفته است، ما نهایتاً یک نمایشگاه هواپیما در تهران خواهیم داشت یا ترامپ، همان را هم از ما دریغ خواهد کرد؟!

انتهای پیام/135
https://qomnews.ir/vdcdnx0o.yt0ok6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما