يکشنبه ۴ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۰۰
کد مطلب : 42083
منبع : قم نیوز
بررسی سیاست های شیطانی آمریکا در جنگ ایران و عراق؛

از موضع بی طرفی تا دکترین رمبو

قم نيوز : قم نیوز: حمله و تجاوز نظامی عراق به ایران در شرایطی انجام شد که در ایران انقلاب اسلامی به تازگی به پیروزی رسیده بود، ارتش که نیروی رسمی شاه محسوب می شد پس از انقلاب به علت فرار برخی از فرماندهان و اختلاف نظرهای درونی نظم خود را از دست داده بود و از این نظر از توان نظامی ایران کاسته شده بود.
از موضع بی طرفی تا دکترین رمبو
به گزارش قم نیوز، درون ایران اختلافات درونی بیداد می کرد، گروه ها و دسته های مختلف ادعای مشارکت در انقلاب و سهم خواهی را داشتند و در خیابان های تهران غوغا بود و اختلافات داخلی در اوج خود قرار داشت.

در چنین حالتی صدام حسین با توجه به سرخوردگی اش در مقابل ایران بابت قرارداد الجزایر، توهم رهبری جهان عرب و نگاه نژاد پرستانه به مساله عرب و فارس جنگ و تجاوز به ایران را کلید می زند.

آمریکا در ابتدا سعی می کند با توجه به اقتضائات دوران جنگ سرد خود را بی طرف نشان دهد و حتی به این منظور بیانیه صادر می کند که در جنگ بین عراق و ایران بی طرف است اما این موضوع دوام چندانی ندارد.

سخنگوی وقت وزارت امور خارجه آمریکا هنوز جوهر بیانیه اعلام بی طرفی آمریکا در جنگ میان عراق و ایران خشک نشده اعلام می کند که بی‌طرفی امریکا به معنای بی‌تفاوتی آن نیست و این کشور برای تضمین تداوم جریان نفت در مقابل تهدیدهای خارجی از نیروی نظامی استفاده خواهد کرد.

چرا آمریکا حامی عراق شد؟

این طبیعی بود که آمریکا به حمله عراق به ایران امیدوار باشد چرا که ایران پس از انقلاب اسلامی تمام معادلات که ایالات متحده آمریکا در منطقه برای منافع خود طراحی کرده بود را به نامعادله تبدیل کرده بود، مساله تامین انرژی و نفت، موجودیت اسرائیل، پایگاه آمریکا در مرز شوروی و شکستن هیمنه آمریکا در جهان تنها بخشی از معادلاتی است که انقلاب آنها را به نامعادله تبدیل کرد.

آمریکا در ابتدا سعی می کند پس از انقلاب با استفاده از راهکارهایی همچون ترور، جدا کردن اقوام مختلف و فتنه انگیزی و نفوذ در بین برخی سیاسیون و نظامیان انقلاب را کنترل کند اما وقتی در همه این مراحل ناکام می ماند پروسه تحریک و تشویق صدام حسین برای حمله به ایران را آغاز می کند و صدام که پیش زمینه خوبی در این موضوع دارد تحت تاثیر قرار می گیرد این مساله در حالی اتفاق می افتد که عراق به عنوان یک کور حامی بلوک شرق شناخته می شود و آمریکا در آن سفارتخانه هم ندارد.

با شروع حمله نظامی عراق به ایران مسئولین آمریکایی در واکنش هایی خود را خشنود از این جنگ نشان می دهند، جیمی کارتر در یک واکنش رسمی از تجاوز عراق به آمریکا استقبال می کند و ابراز امیدواری می کند که این موضع باعث شود ایران از آرمان های انقلابی خود کوتاه بیاید و این موضوع با توجه به نیازمندی های ایران در طول جنگ منجر به آزادی گروگان های آمریکایی شود.

با توجه به دلایلی که ذکر شد بی طرفی آمریکا از نظر سیاسی کاملا بی معنا جلوه می کند اگر چه بیانیه ای صادر کرده باشد و بی طرفی خود را اعلام کرده باشد به همین منظور است که جیمی کارتر در 16 مهرماه 59 اعلام كرد که اگر جنگ ايران و عراق توسعه يابد و ميانجي‏‌گري‌هاي فعلي تاثيري نداشته باشد، كشورهاي متحد امريكا در خليج فارس بايد جانب عراق را گرفته و از كمك مادي و معنوي به آن دريغ نورزند.

ریگان و دکترین رمبو

همه کارشکنی ها، نفوذ و حتی راه انداختن جنگ نتوانست دستاورد مطلوبی برای دولت کارتر به عمل آورد و منجر به آزاد شدن گروگان ها در دولت او شود و او با ناکامی کاخ سفید را ترک گفت و به جای او ریگان جمهوری خواه بر سر کار آمد. ریگان علاوه بر اینکه حامی عراق بود یک دکترین جدید در امنیت ملی آمریکا تعریف کرد که بعدها به دکترین رمبو معروف شد.

استراتژی دکترین رمبو ریگان بر این اساس استوار بود که اگر آمریکا بخواهد با انقلابی مقابله کند باید آن را درگیر یک جنگ و یا درگیری داخلی کند به عبارت بهتر طبق این دکترین مریکا می‌بایست در کشورهای جهان سوم به مانند ویتنام، با توجیه هراس از کمونیسم، موانعی فراروی انقلاب‌های ملی برای ممانعت از تحولات مترقیانه و رو به پیشرفت در این کشورها بتراشد. راهبرد دستیابی به این هدف نیز مشغول نمودن کشورهای انقلابی به امور داخلی خود از طریق ایجاد درگیری‌های قومی و مذهبی و درگیر ساختن این کشورها با کشورهای همسایه در جنگ‌های بدون پیروز بود.

چرا آمریکا جنگ بدون پیروز میخواست؟

جنگ ایران و عراق تا جایی که عراق دست برتر را داشت هر چقدر که طولانی تر می شد به نفع آمریکا بود چرا که با طولانی شدن جنگ ایران و عراق و برتری نسبی عراق این جمهوری اسلامی بود که مجبور از مواضع خود کوتاه بیاید همچنین با توجه به تهدید علنی اسرائیل توسط امام خمینی (ره) جنگ باعث می شد ایران نتواند به تبلیغ و حمله علیه اسرائیل بپردازد.

با اینحال اگر عراق به پیروزی می رسید به عنوان کشوری ادعای رهبری اعراب را داشت با این پیروزی می توانست بین اعراب یک وحدت ایجاد کند که این وحدت در درجه اول با توجه به سرخوردگی اعراب در جنگ شش روزه با اسرائیلی و شکست در آن جنگ برای موجودیت رژیم غاصب صهیونیستی خطرناک بود و در وهله دوم با توجه به نزدیکی صدام حسین به شوروی می توانست باعث شود آمریکا نتواند منافع خود را از منطقه بهره برداری کند.

آمریکا چقدر به عراق کمک کرد؟

آمریکا برای شکستن مقاومت مردم ایران و تامین منافعش حاضر شده بود با عراق که در جبهه بلوک شرق قرار داشت برای جنگ با ایران هم پیمان شود و از سرازیر کردن کمک های خود به این کشور دریغ نکرد.
اگر چه عراق با اختیار داشتن تسلیحاتی که از شوروی خریداری کرده بود نیاز به کمک های امریکا نداشت اما سیاست بازی ها و دادن تسلیحات آمریکا به عراق و بازشدن پای شرکت های فروش تسلیحات آمریکایی به عراق زبان زد و عام و خاص است تا جایی که وفیق السامرایی رییس استخبارات نظامی عراق در زمان جنگ تحمیلی اذعان داشت که اگر حمایت غرب نبود، صدام نمی‌توانست جنگ علیه ایران را آغاز و ادامه دهد.

همچنین هاوارد تیچر عضو شورای امنیت ملی امریکا در زمان ریگان نیز گفت که امریکا برای صدام کاری کرد که تا آن روز برای هیچ یک از نزدیک‌ترین متحدان خود نکرده بود.

کمک های آمریکا را به عراق را در چهار دسته می توان تقسیم بندی کرد که عبارت است از: تحریم ایران و لغو تحریم های عراق در قالب عملیات استانچ و تجهیز تسلیحاتی عراق، اعطای کمک های مالی به عراق از طریق رایزنی با کشورهای عربی و غربی، عملیات های اطلاعاتی و ارتباطی و جنگ روانی و سیاسی علیه ایران.

علاوه بر این موضوعات تحریک گروهک های ضد انقلاب برای آشفته کردن فضای داخل کشور از طریق ترور سران نظام اسلامی و کشیدن سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به جبهه رژیم بعثی را هم می توان جزء اقداماتی که در جنگ به نفع عراق بود دسته بندی نمود.

انتهای پیام/135
https://qomnews.ir/vdcgwz9t.ak9x74prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما