ایران در جهام جهانی ۲۰۲۲ در گروه مرگ جدید
به گزارش
قم نیوز به نقل از روزنامه
هم میهن، گروه مرگ، یکی از اصطلاحات فوتبالی رایج است که خصوصا در جامهای جهانی بر حساسیت بازیهای یک گروه میافزاید. در جامجهانی 2022 قطر، گروه E متشکل از آلمان، اسپانیا، ژاپن و کاستاریکا، گروه مرگ لقب گرفته است. اما در این جام گروه مرگ دیگری نیز داریم که البته چندان با فوتبال در ارتباط نیست بلکه سیاسی و ژئوپلیتیکی است. گروه B این مسابقات یعنی آمریکا، انگلیس، ایران و ولز، نگاههای بسیاری را در جهان به خود جذب کرده است که مواجهه این دشمنان قدیمی چگونه پیش خواهد رفت.
حساسیت تنها به بازی ایران-آمریکا بازنمیگردد بلکه بازی ایران-انگلستان و ایران-ولز نیز تقریبا به همان اندازه حساس است، چراکه نگاه سیاستمداران ایران به انگلیسیها احتمالا بهاندازه آمریکاییها -یا حتی بیشتر- منفی است.
شاید از شنیدن این خبر حسابی تعجب کنید که «کارگروهی بینسازمانی در ایالاتمتحده آمریکا تشکیل شده است تا بررسی کند آیا تعویض پیراهنها در آخر بازی، نقض تحریمها محسوب میشود یا خیر!»
یکی از کارشناسان مسائل ایران در واشنگتن، لحظاتی پس از اعلام قرعهکشی جامجهانی در ماه آوریل، توئیت کرد که: «شاهد ژئوپلیتیکترین بازی (ایران-آمریکا) و ژئوپلیتیکترین گروه (گروه B) در تاریخ جامجهانی فوتبال هستیم.»
در مورد انگلستان و ولز نیز نگاه سیاسی و بدبینی تاریخی حاکم است، درواقع در ایران نیز مثل بیشتر کشورهای جهان، تفکیکی بین ولز (یا حتی اسکاتلند و ایرلند) با انگلستان وجود ندارد و آنها را یک کشور در نظر میگیرند. با این حال، ولز و انگلستان براساس حقوق بینالملل، دو دولت مستقل محسوب میشوند و در مورد فوتبال نیز رقبای سرسخت یکدیگر بهحساب میآیند. ایران همواره انگلستان را «استعمار پیر» مینامد و بیشتر اتفاقات خاورمیانه و جهان را زیر سر این کشور میبیند.
روابط دیپلماتیک بین آمریکا و ایران در سال 1980 پس از انقلاب ایران قطع شد و از آن به بعد عملا رابطه «نه جنگ، نه صلح» بین این دو کشور حکمفرما بوده است. روابط بین دو کشور جدای از افزایش تحریمها، با رویاروییهای سیاسی، دیپلماتیک و گاهی نظامی همراه بوده است. از زمانی که جورج دابلیو بوش در سال 2002 ایران را همراه سوریه و کرهشمالی «محور شرارت» خواند، روابط دو کشور تیرهتر شد و واشنگتن تهران را به انجام حملات در سراسر خاورمیانه ازجمله علیه نیروهای آمریکایی مستقر در عراق و سوریه متهم کرد.
در سال 2020، پس از اعلام سیاست «فشار حداکثری» دونالد ترامپ بهویژه ترور ژنرال ارشد ایرانی [سردار سلیمانی] و حملات موشکی تلافیجویانه ایران به نیروهای آمریکایی مستقر در عراق، دو کشور در آستانه جنگ قرار گرفتند. در این پسزمینه تاریخی است که بازی دو کشور در 21 نوامبر اهمیت زیادی پیدا میکند. اگرچه مربیان هر دو تیم به پرسشهای مربوط به ماهیت سیاسی این مسابقه پاسخ نمیدهند یا سعی میکنند مانند یک دیپلمات وزارت امور خارجه با آن برخورد کنند. اما برخورد مربیها هرچه باشد، از حساسیت سیاسی بازی ایران-آمریکا نمیکاهد. مخصوصا که ایران درگیر اعتراضات دامنهداری است که آن را به آمریکا و غرب نسبت میدهد.
اگرچه احتمالا هیچکدام از بازیها به حساسیت بازی ایران-آمریکا نیست اما یکی دیگر از بازیهای این گروه در نوع خود جالب توجه است: انگلستان-ولز. بهویژه بهدنبال سخنان هیجانانگیز مایکل شین، بازیگر نقش مربی افسانهای بریتانیایی، برایان کلاف در فیلم یونایتد لعنتی، احساسات ولزیها حسابی برانگیخته شده است. ولز پس از 64سال جواز حضور در جامجهانی را کسب کرده و به نظر میرسد مصمم است از سایه سنگین همسایه قدرتمند خود خارج شود. شین گفت: «ما 64سال صبر نکردیم و نیمی از جهان را نپیمودیم که به همسایهمان ببازیم....»
البته گروه B تنها گروهی نیست که دارای داستانهای جذاب سیاسی است. اگرچه درام ژئوپلیتیک این گروه بینظیر است و هیچ گروهی حتی به گرد پای آن هم نمیرسد، اما برخی مسابقات وجود دارند که داستانهای فرعی سیاسی جالبی دارند. در گروهC، آمریکای لاتین مکزیک و آرژانتین با هم همگروه هستند. دو کشور رقابت فوتبالی شدیدی دارند و هر دو توسط دولتهای چپگرای رقیب اداره میشوند. در گروهD ، فرانسه و استرالیا به مصاف هم میروند. روابط این دو کشور در اوایل سال جاری به دلیل لغو قراردادهای خرید زیردریایی فرانسوی توسط استرالیا، سرد و کمرونق شده است.
در اوایل این ماه، جیانی اینفانتینو، رئیس فیفا از 32کشوری که در قطر رقابت میکنند، درخواست کرد «روی فوتبال تمرکز کنند» و «سیاست» را از آن کنار بگذارند. اما احتمالا او فراموش کرده که سیاست همیشه یکپای فوتبال بوده و هیچگاه قابل حذف شدن نیست.