دوشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۰۰
کد مطلب : 53458
منبع : خبرگزاری فارس
پاسداشت ولادت و مدح امام کاظم (ع)

در این حرم مقرب موسی بن جعفریم...

قم نيوز : قم نیوز: میلاد خجسته حضرت اباالحسن امام موسی کاظم (ع) از مناسبت‌های فرخنده ماه ذیحجه است که شاعران آئینی هم به وصف شاعرانه آن بر آمده‌اند.
در این حرم مقرب موسی بن جعفریم...
به گزارش قم نیوز بیستم ماه ذیحجه به عنوان سالروز میلاد امام موسی بن جعفر (ع)، روز جشن و سرور محبان خاندان رسالت و امامت است.
و اما ارادت شاعران آئینی و به ویژه شاعران آئینی قم به این امام همام، به‌ویژه به عنوان پدر گرامی حضرت کریمه اهل بیت (س) موجب شده است تا اشعار متعددی درباره این مناسبت فرخنده سروده شود.
یکی از شاعرانی که در این مناسبت، شعر دارد، یوسف رحیمی است. او در بخشی از شعر خود با اشاره به عنوان "باب الحوائج" آن حضرت می‌سراید:
هر شاعری ست در تب تضمین چشم تو
از بس سرودنی ست مضامین چشم تو
چشم جهان به مقدمت ای عشق روشن است
از اولین دقایق تکوین چشم تو
ما را اسیر صبح نگاه تو کرده است
آقا کرشمه‌های نخستین چشم تو
از ابتدای خلقت عالم از آن ازل
شیعه شدم به شیوه آئین چشم تو
می‌شد چه خوب نور خدا را نگاه کرد
از پشت پلکت از پس پرچین چشم تو
امشب شکوه خلد برین دیدنی شده
وقتی شده ست منظر و آئینه چشم تو
گل کرده بر لب غزلم باغی از رطب
امشب به لطف لهجه شیرین چشم تو
چشم تو آسمان سخا و کرامت است
آقا خوشا به حال مساکین چشم تو
حالا دو خط دعا به لبم نقش بسته است
در انتظار لحظه آمین چشم تو
چه عالمی ست عالم باب الحوائجی
با توست نورِ اعظم باب الحوائجی
مهر تو است حلقه وصل خدا و خلق
داری به دست خاتم باب الحوائجی
در عرش و فرش واسطه فیض و رحمتی
بر دوش توست پرچم باب الحوائجی
در آستانه تو کسی ناامید نیست
آقا برای ما همه باب الحوائجی
بی شک شفیع ماست نگاه رئوف تو
در رستخیز واهمه باب الحوائجی
دیوانه سخای اباالفضلی تو اَم
مانند ماه علقمه باب الحوائجی
صحن و سرایت غرق گل یاس می‌شود
وقتی که میهمان تو حضرت عباس می‌شود
در ساحل سخاوت دریای کاظمین
مائیم و خاک پای مسیحای کاظمین
با دست‌های خالی از اینجا نمی رویم
ما سائلیم، سائل آقای کاظمین
رشک بهشتیان شده حال کسی که هست
گوشه نشین جنّت الأعلای کاظمین
نور الهی از همه جا موج می‌زند
توحیدی است بس که سراپای کاظمین
او در ادامه با اشاره به وجود نازنین و مبارک حضرت فاطمه معصومه (س) در شهر مقدس قم و لقب دادن ایشان به "زینبِ موسی بن جعفر" چنین می‌آورد:
داریم در جوار حرم، حق آب و گِل
خاتون شهر ما شده زهرای کاظمین
ما ریزه خوار صحن و سرای کریمه‌ایم
این افتخار ماست، گدای کریمه‌ایم
در سایه سار کوکب موسی بن جعفریم
ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم
فیضش به گوشه گوشه ایران رسیده است
یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم
هستی ماست نوکری اهل بیت او
ما خانه زاد زینب موسی بن جعفریم
قم آستان رحمت آل پیمبر است
در این حرم، مقرب موسی بن جعفریم
با مهر و رأفتش دل ما را خریده است
ما بنده مکاتب موسی بن جعفریم
چشم امید اهل دو عالم به دست اوست
مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم
حتی قفس براش مجال پرندگی ست
مدیون ذکر و "یا ربّ" موسی بن جعفریم
و اما مجتبی صمدی شهاب هم از دیگر شاعرانی است که در شعر خود برای آن امام معصوم، نامی هم از حضرت معصومه (س) می‌برد:
آنجا که عاشقیست؛ همیشه فضای ماست
صدها هزار حاتم طائی گدای ماست
دین و طریقت همه انبیا علی ست
ای مدعی بدان تو که این ادعای ماست
ناخالص است دین بدون علی سرشت
شاه غدیر صاحب رکن ولای ماست
مثل کلیم تکیه به جایی نمی‌زنیم
وقتی که عشق حضرت موسی، عصای ماست
موسای ما ز نسل شهنشاه خیبر است
نوری ز طیف عاطفه موسی بن جعفر است
شکر خدا که بنده ایمانی اش شدیم
کشتی شکسته ایم؛ طوفانی اش شدیم
ما در پناه چتر ولایش نشسته‌ایم
خیس از نزول رحمت بارانی اش شدیم
ما را گره زدند به زلف رهای او
آزاد عالمیم که زندانی اش شدیم
اولاد او به کشور ما آمدند و ما
خادم شدیم و نوکر ارزانی اش شدیم
هم خاک بوس دختر او در میان قم
هم ریزه خوار پور خراسانی اش شدیم
خاک و زمین ما همه در اختیار اوست
ایران امام زاده سرای تبار اوست
 
اینک شعری از "میثم" را به تماشا می‌نشینیم؛ شعری که شاعر در آن با اشاره به باصفا شدن خانه توحید از نور وجود امام هفتم (ع)، چنین سروده است:
شد باصفا خانه  توحید
نور خدا در افق تابید
ششم امام جان به قربانش
یک گل شکفت از گلستانش
نسل بتول آیت کوثر
هفتم امام نسل پیغمبر
موساى کاظم گل ایمان
گلواژه‏ معنى قرآن
نور وجود گشته تابنده
هستى زند بر رُخَش خنده
صادق تبار حضرت کاظم
زهرا نسب چون على عالم
یک جرعه از جام احسانش
شیرین کند کام یارانش
 
او در پایان این شعر هم طلوع این امام همام را به همگان تبریک می‌گوید و می‌آورد:
شد باصفا خانه‏ توحید
میلاد او بر همه تبریک
برمهدى فاطمه تبریک
شد باصفا خانه‏ توحید
و اما یکی دیگر از اشعار این شاعر، شعری است که غلامرضا سازگار در آن، حضرت اباالحسن، امام موسی کاظم (ع) را هفتمین وجه پروردگار و حضرت امام رضا (ع) و حضرت فاطمه معصومه (س) را حاصل عمر امام موسی بن جعفر (ع) می‌خواند و می‌سراید:
ای دو صد موسی به طورت مُلتَجی
آفتاب و مه به نورت ملتَجی
ناله پنهان تو، شمشیر تو
حلقه وصل خدا، زنجیر تو
شمع خلوتگاه بزم کبریا
کعبه روح بلند انبیاء
گوهر رخشان شش دریای نور
نخل سبز نوربخش هشت طور
آسمان پنج خورشید کمال
هفتمین وجه خدای ذوالجلال
عرش اجلال و شرف را قائمه
حاصل عُمرَت رضا و فاطمه
انس با معبود، روح نیتت
حبس دشمن شاهد حریتت
روح عرفان در مناجات شبت
آسمان لبریز "یارب یارب "ت
ذکر، مشتاق و دعا دلداده ات
اشک تنهایی گل سجاده ات
نام حق گل کرده از لب‌های تو
گریه، شمع محفل شب‌های تو
آیه‌های نور، مشتاق صدات
جان شب بیدارها بادا فدات
قبلة دل، باب حاجاتِ همه
ناله ات صوت مناجات همه
پایان بخش این شعر البته مانند بسیاری از اشعار آیینی، گریزی هم به روضه می‌زند و با یاد عاشورای امام حسین (ع) اینگونه می‌سراید:
حبس تو خلوتگه دلدار بود
سلسله خوشتر ز زلف یار بود
ای دل مطموره‌ها زندان تو
حلقه زنجیرها گریان تو
حبس تو از قلب شب تاریکتر
با خدا از هر زمان نزدیکتر
ای همای اوفتاده از نفس!
تو کجا و دامن تنگ قفس؟
تیره تر از گوشه زندان تو
سینه تاریک زندانبان تو
بارها و بارها و بارها
دیده در حبس عدو آزارها
حیف، مولا لحظه جان دادنت
بود زنجیر عدو بر گردنت
لحظه لحظه می‌شکست آئینه ات
وقت رفتن بود سنگین سینه ات
همچو جدّت از همه محروم‌تر
نیست زندانی ز تو مظلوم‌تر
زهر، آتش شد، تو را بی تاب کرد
آب کرد و آب کرد و آب کرد
پیکرت را چار تن برداشتند
روی تخت پاره ای بگذاشتند
گرچه باید در عزایت خون گریست
گرچه زندانی چو تو مظلوم نیست
اشک ما جاریست عمری از دو عین
بر تو و بر جد مظلومت، حسین
جسم پاک تو به دوش چار تن
جسم جدت ماند بی غسل و کفن
پیکر تو در غل و زنجیرها
پیکر او طعمه شمشیرها
جسم تو از زهر دشمن شد کبود
جسم او را زخم روی زخم بود
زخم ما زخم تن صد چاک اوست
اشک "میثم" وقف خون پاک اوست

انتهای پیام / 136
 
https://qomnews.ir/vdceve8n.jh8xni9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما