شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۴۷
کد مطلب : 61297
منبع : خبرگزاری فارس
یادبود بزرگان

آیت الله واصف و نگارش بیش از 200 کتاب و رساله و جزوه

قم نيوز : شاید مهمترین جلوه زندگی آیت الله شیخ محمد واصف گیلانی را بتوان در سختکوشی و خستگی ناپذیری وی دانست آنجا که توانست کتابها، رساله ها و جزوات فراوانی را سامان دهد و به یادگار بگذارد.
آیت الله واصف و نگارش بیش از 200 کتاب و رساله و جزوه
آیت الله واصف و نگارش بیش از 200 کتاب و رساله و جزوه

قم نیوز -  محی الدین عامل: نگارش بیش از 200 کتاب و جزوه و رساله، نشان از سختکوشی و خستگی ناپذیری این عالم پرهیزکار است.

آیت الله شیخ محمد واصف گیلانی، متولد روستای دهکاء در نزدیکی شهرستان لاهیجان است.

پدرش، علاقه فراوانی به قشر روحانیون داشت و مرتبا از آنها در منزل خود پذیرایی می‌کرد و شاید به همین دلیل بود که این عشق و علاقه، به فرزندش، محمد هم منتقل شد.

آیت الله واصف خود درباره مرحوم پدرش چنین نوشته است: "پدرم از دوستداران و ارادتمندان واقعی علما و روحانیون و اهل علم بود.

او، مرحوم کربلایی ابوالقاسم ... کشاورزی مؤمن بود که به حُسن اخلاق و معاشرت در بین مردم شناخته می‌شد؛ منزلش محلّ رفت و آمد بود و به واسطه حُسن عمل و امانتی که به خرج می‌داد، با سرمایه دیگران تجارت می‌کرد.

توکلش به خداوند بی اندازه زیاد و علاقه اش به ائمه اطهار (ع) زائد الوصف بود به طوری که بارها به زیارت حضرت ثامن الائمه (ع) و  زیارت عتبات مقدسه عراق موفق شد و پیوسته در ایّام محرم و صفر و فاطمیه و شهادت حضرت موسی بن جعفر (ع) در مسجد اقامه عزا می‌کرد و بیش از چهل سال در ایام هفته در منزل خود به ذکر مواعظ و مصیبات ائمه اطهار (ع) متوسل بود و حتی در پایان عمر خویش در حدود 70 سالگی، مختصر ملک شخصی که داشت، برای عزاداری و سوگواری نوشندگان جام محنت و بلا وقف کرد."

محمد 14 ساله بود که وارد حوزه علمیه قم شد تا از دانش و علوم اهل بیت (ع) سیراب شود.

او چنان حافظه قوی و قدرت یادگیری زیادی داشت که می‌توانست هر درس را پس از آموختن، تدریس کند.

چنین بود که وی پس از چند سال فراگیری و استفاده از دروس علمای برجسته حوزه علمیه قم، به درجه اجتهاد نائل آمد و از بزرگان حوزه علمیه قم شد.

درباره زندگی و سیره این عالم برجسته، نکات متعددی قابل بحث و بررسی است؛ اما در این نوشتار و در سرفصلهایی محدود، گوشه ای از زندگی پُربرکتش را از نظر می‌گذرانیم:

 

1 . سختکوشی و تلاش شبانه روزی علمی

نگارش بیش از 200 کتاب، جزوه و رساله و همچنین باقی گذاشتن دست نوشته‌های فراوان، نشاندهنده کوشش و مجاهدت علمی آن مرحوم بوده است؛ آثاری که با توجه به قریحه وی در سرودن اشعار، برخی به صورت منظوم است و از آن جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد:

سه جلد دیوان شعر

شواهد الاسلام (هزار بیت شعر عربی)

شواهد الولایه (هزار بیت شعر عربی)

ارجوزه القیامه (شعر عربی در اثبات معاد جسمانی)

شواهد العقاید

فی نَعتِ القرآن

مئه و عشره اصول و قواعد

تنبیه الغافلین

الظُّلم و ما ادراکَ ما الظلم

سرمنزل عشق

مرهم دل

بیت الاحزان عاشقان.

این نویسنده و پژوهشگر عالیمقام، همچنین آثار دیگری هم از خود به یادگار گذاشته که برنامه دعا، چهل حدیث، علم و عالِم از نظر اسلام، طبّ النبی، فاطمه زهرا (س) از نظر آیات قرآن، فاطمه زهرا (س) از نظر روایات اهل سنت، المناجات و الموعظه، عدالت و گناه، اسرار الشهاده (درباره حضرت امام حسین (ع))، انقلاب مقدس حسین (ع)، از دل تا کربلا و از کربلا تا دل، چهارده معصوم (ع)، نصیحت به فرزند، هزار و یک منزل در راه محبوب، هنر در خدمت خلق، اندیشه‌های نوابغ، عفت در خانواده، بشر و آزادی، اثبات معاد جسمانی، شیعه در انتظار عدالت جهانی، هفتاد نماز مستحبی، سیمای اخلاق اسلامی، تاریخ الائمه و طریق نجات از آن جمله است.

همچنین بخشی از این آثار هم به صورت متون درسی برای طلاب حوزه‌های علمیه جمع آوری شده و به نگارش درآمده است که برخی از آنها عبارتند از:

عقاید اسلامی (به صورت پرسش و پاسخ)

ترجمه و شرح علل الشرایع در دو جلد

صرف و نحو به زبان شعر

تقریرات دروس استادان حوزه علمیه قم مانند حضرت امام خمینی و آیات بروجردی، علامه طباطبایی، محقق داماد، میرزا‌هاشم آملی، بهجت و مرتضوی لنگرودی.

 

2 . ساده زیستی

وی مانند بسیاری از استادان حوزه‌های علمیه، هیچگاه از زیّ طلبگی و ساده زیستی خارج نشد و این در حالی بود خانواده ای نسبتا ثروتمند داشت.

در این باره نیز حکایت‌های فراوانی وجود دارد که به این نقل بسنده می‌کنیم:

"سقف منزل مسکونی خراب شده بود و هر آن، احتمال ریزش آن می‌رفت. این بهانه ای بود تا پیشنهاد بازسازی و نوسازی منزل با وی مطرح شود؛ ولی او راضی نمی‌شد.

خانواده می‌گفتند:

آقا جان! شما به فکر آبروی ما هم باشید. مردم ما را ملامت می‌کنند و می‌پرسند شما که وضع مالی خوبی دارید؛ چرا اجازه تخریب و ساخت و ساز اینجا را نمی دهید؟

با این حال، وی زیر بار نرفت و می‌گفت: هنوز چند صباحی از انقلاب اسلامی نگذشته و در کوچه ما چندین منزل تخریب و از نو ساخته شد که متأسفانه همه آنها برای آقایان روحانی است و این، اصلاً برای ما مناسب نیست."

 

3 . تواضع فراوان و اهمیت دادن فوق العاده به تبلیغ

آیت الله واصف گیلانی با اینکه معلومات گسترده‌ای داشت، اما هیچگاه تبلیغ و منبر را فراموش نکرد و البته بیشتر اوقات عمرش را در همان روستای کوچک - که زادگاه وی و اجدادش بود - به وعظ و ارشاد مردم گذراند.

وی در پاسخ به کسانی که به وی می‌گفتند دیگر در شأن شما نیست تا در یک روستای کوچک و دورافتاده منبر بروید، می‌فرمود:

من که کسی نیستم، بسیاری از بزرگان و اعاظم و فقهای بزرگ شیعه نه تنها منبر می‌رفتند، بلکه مباهات هم می‌کردند؛ و نیز می‌فرمود: ادای تکلیف، شهر و روستا نمی شناسد.

نباید از یاد برد که اهمیت دادن آن استاد والامقام به تبلیغ در حالی بود که او از وضع مالی و معیشتی مناسبی برخوردار بود و نیازهای مادی، او را به این مسیر سوق نداده بود؛ او در حقیقت، تبلیغ دین را، امری عبادی می‌دانست و از این رو، تا آخر عمر بابرکتش آن را رها نکرد.

 

4. شناخت وظیفه و عمل به آن

یکی از مقاطع درخشان زندگی این فقیه پارسا، شناخت وظیفه در ضرورت حمایت از نهضت انقلابی حضرت امام است.

در آن روزگار که سخنان و اعلامیه‌های امام به دلیل کمبود امکانات، کمتر به دست مردم می‌رسید؛ آیت الله واصف بر آن شد تا با تأسیس یک چاپخانه، این ضعف را برطرف سازد. اینگونه بود که "چاپخانه نشر اسلامی" در بحبوحه قیام حضرت امام و با وجود مراقبت و نظارت شدید دستگاه امنیتی ساواک، گام مهمی برای نشر بیشتر اندیشه‌های حضرت روح الله شد.

در این باره، خاطره جالبی از یکی از بستگان آیت الله واصف نقل شده است:

"در آن روزها، عوامل شهربانی و ساواک همواره و تحت عناوین مختلفی به چاپخانه می‌آمدند و اوضاع را کنترل می‌کردند.

ما کاملا می‌دانستیم که خریدن کتاب و سؤال از قیمت و ... بهانه ای است تا بدینوسیله از ما حرف بکشند، لذا ما هم کاملا مراقب بودیم. روزی یکی از عوامل آنان، به عنوان اینکه از شهرستان و برای خریدن کتاب آمده است،در موضوعات مختلف سخن می‌گفت تا بتواند به اطلاعات مورد نظر خود دست یابد که ناگهان صدای بی سیم وی شنیده شد. او چنان از این اتفاق خجالت زده شد که وقتی به ما نگاه کرد تمام سر و صورت وی سرخ شده بود و به همین دلیل، با شرمندگی از چاپخانه خارج شد و پس از این اتفاق، هرگز به سراغمان نیامد."

آیت الله شیخ محمد واصف گیلانی در ماه جمادی الثانی سال 1417 هجری قمری به ملکوت اعلی پیوست تا پس از تشییع و اقامه نماز بر پیکر وی توسط آیت الله شیخ محمدتقی بهجت فومنی، برای تدفین به مقبره علمای قبرستان ابوحسین قم منتقل شود.

انتهای پیام/138
https://qomnews.ir/vdcefw8p.jh8zoi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما